مو براش دریا شدم او با برکه میپرید مو براش فردا شدم به گذشته میرسیدمو یه دنیا آرزو او جلو پاشو میدید صاف بودم عین دشت ولی بام صادق نشد..مو براش عشق شدم ولی بام عاشق نشد غرق عشقش میشدم یک دفعه قایق نشدآی
مترسک چشاتو واکن گندماتو دزدین آی مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدنای مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن ...همه جا جارش زدم مونه بی صدا میخواست مو براش شفا بودم او فقط دوا میخواستمو دوتامونه ولی اون مونه جدا میخواست ...آی مترسک چشاتو واکن گندماتو دزدین آی مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدنای مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن ... خطا كردم......
ما را در سایت خطا كردم... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zehn-e-abi بازدید : 83 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 23:16